افراد دوست دارند که سیستم پرداخت و سیاست ارتقاء عادلانه، بدون ابهام و مطابق با انتظاراتش باشد. با توجه به نوع شغل و سطح مهارت فرد و میزان حقوقی که در آن جامعه پرداخت میشود اگر میزان حقوق و مزایا معقول و عادلانه باشد، رضایت شغلی به بار خواهد آورد. بدیهی است که هرکس به هر قیمتی در پی کسب پول بر نخواهد آمد. بسیاری از افراد آگاهانه و از روی میل میپذیرند که پول کمتری بگیرند ولی میخواهند در جایی کار کنند که باب میلشان باشد و یا در جاهایی که احساس میکنند تبعیض کمتر است. برخی هم ترجیح میدهند ساعات کمتری کار کنند. ولی رمز اصلی در راه مرتبط ساختن میزان حقوق با رضایت شغلی در کل مبلغی که شخص دریافت میکند نهفته نیست، بلکه این امر در گرو پنداشت، برداشت یا درکی است که فرد از رعایت انصاف و عدالت در سازمان دارد. به همین شیوه، کارکنان دوست دارند که سازمان در عمل و اجرای سیاستهای مربوط به حقوق، پاداش و ارتقا آنان عدل و انصاف را رعایت نماید. سیاست ارتقای سازمان باعث میشود که کارکنان برای رشد و پیشرفت فرصتهایی به دست آورند. مسئولیتهای بیشتری بپذیرند و به درجات عالیتر اجتماعی برسند؛ بنابراین، کسانی که چنین بیندیشند که سیاست حقوق و مزایا و ارتقاء اعضای سازمان پایه عدل و انصاف گذاشته شده است احتمالاً رضایت شغلی بیشتری خواهند داشت (رابینز، ترجمه پارسیان ـ اعرابی، ۱۳۷۷).
۲ـ۱ـ۲ـ۱۰ـ نظریه انتظار
الگو اولیه تئوری انتظار متعلق به ادوارد تالمن و کرت لوین میباشد. ویکتور وروم برای اولین بار از این تئوری برای ایجاد انگیزش در محیط کار استفاده کرد. در نظریه انتظار چنین استدلال میشود که گرایش بهنوعی عمل یا اقدام در جهتی مشخص، در گرو انتظاراتی است که پیامد آن مشخص بوده و نتیجه مزبور مورد علاقه عامل یا فاعل است. این نظریه شامل سه متغیر یا رابطه میشود. آنها از این قرارند:
۱ـ رابطه بین تلاش و عملکرد فرد: درجه یا میزانی که پاداشهای سازمانی میتوانند نیازها یا هدفهای شخصی فرد را تأمین کنند و همچنین میزان جذابیت یا جالبتوجه بودن پاداشها.
۲ـ رابطه بین عملکرد و پاداش: میزان یا حدود باور فرد، مبنی بر اینکه سطح معینی از کار به نتیجه، دستاورد یا پاداش موردنظر میانجامد.
۳ـ رابطه بین پاداش و اهداف شخصی: از دیدگاه یا نظر فرد، مقدار کوشش یا تلاشی که احتمالاً به عملکرد معینی بیانجامد. نظریه بیان میدارد که فرد، سطح عملکردش را به امید دریافت پاداش مناسب افزایش میدهد و اگر پاداش مورد انتظار حاصل نشد، جذابیت آن انتظار بهطور متناسبی تعدیل میگردد.
۲ـ۱ـ۳ـ تئوری تکاملیافته پورتر و لالر
هرچند بهطورمعمول بیشتر دانشمندان عملکرد را حاصل رضایت میدانند ولی پورتر[۲۹] و لالر[۳۰] این نظریه را عنوان کردند. طبق نظر آنها سطح بالایی از عملکرد، ممکن است منتهی به ایجاد رضایت شود.
بسیاری از اجزای مدل پرتر و لالر با مدل اولیه انتظار تفاوت دارد. مدل تکاملیافته، توانایی، صفات و ادراک نقش را نیز شامل میگردد، در ابتدا مدار انگیزشی، کوشش بهعنوان تابعی از ارزش پاداش بالقوه برای فرد (جاذبه پاداش ادراک و احتمال گرفتن پاداش از طریق کوشش یک انتظار) قرارگرفته است. سپس کوشش با تواناییها، سمتها و ادراکهای نقش ترکیب میشود و سطح عملکرد را مشخص میکند. عملکرد به دو نوع پاداش منتهی میشود. پاداشهای درونی[۳۱] مانند احساس انجام کار، احساس کسب موفقیت و مشابه آنکه غیرملموس هستند و پاداشهای خارجی[۳۲] مانند حقوق و ارتقاء که پاداشهای ملموس هستند، شخص در مورد اعمالی که برای سازمان انجام داده است قضاوت میکند او با استفاده از فرایند مقایسه اجتماعی برحسب پاداشهای پیشبینیشده اثر میگذارد و عملکرد واقعی که ناشی از کوشش فرد میباشد بر احتمال تحقق پاداشها مؤثر واقع میشوند. در پژوهشهای پرتر و لالر رضایت و خشنودی بهعنوان «اندازه و حدی» است که پاداش دریافت شده واقعی نسبت به آن مساوی یا بیش از مقدار پاداش منصفانه موردنظر باشد. میزان رضایتمندی یا نارضایتی که شخص درنتیجه رفتار خود از سازمان آزموده است، به تعیین ارزشی که وی در آینده برای پاداشهای موردبحث در نظر میگیرد، کمک میکند. به نظر پرتر و لالر انگیزش با رضایت خاطر و یا عملکرد مساوی نیست. انگیزش، رضایت خاطر و عملکرد همه متغیرهای جداگانهای بوده، به شیوههایی متفاوت از آنچه طبق سنت تصور میرفت با یکدیگر ارتباط دارند (محبی، ۱۳۸۷ به نقل از پرتر و لالر).
۲ـ۱ـ۴ـ رضایت شغلی چیست؟
از رضایت شغلی تعاریف گوناگونی شده است که به نمونه نهایی از آنها اشاره میشود. رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان معناست که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است (مقیمی، ۱۳۷۷).
رضایت شغلی عبارت است از نگرش کلی فرد نسبت به شغلش (رابینز، ۱۳۷۷)
رضایت شغلی بهعنوان میزان کلی اثرات (احساسات) مثبتی که افراد نسبت به شغلشان دارند تعریف میشود. وقتی گفته میشود فرد رضایت شغلی بالایی دارد منظور این است که فرد بهطورکلی شغلش را دوست دارد و برای آن ارزش قائل است و نسبت به آن احساس مثبت دارد (آرنلد و دانیل، ۱۹۸۸).[۳۳]
لاک[۳۴] رضایت شغلی را احساسی تعریف میکند که از ارزیابی شغل بهعنوان عامل تسهیلکننده نیل به ارزشهای شغلی حاصل میشود (لاک، ۱۹۶۹).
رضایت شغلی عبارت است از رضایتی (به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضای نیازها و تمایلات و امیدها) که فرد از کار خود به دست میآورد (فرینچ و ساورد، ۱۳۷۰).
رضایت شغلی مجموعهای از احساسات سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساسها به کار خود مینگرند (دیویس، ۱۳۷۵).
لیکرت رضایت شغلی را در بهرهمندی از توانایی، خلاقیت شغلی، نوع کار، ایمنی شغلی و شرایط مادی زندگی میدانست.
اسمیت و وستن[۳۵] روحیه و رضایت شغلی را حاصل تمایل و علاقه به کوشش در مجاهدت در نیل به هدفهای یک گروه خاص میدانند.
لاک در جای دیگر رضایت شغلی را بدین شرح تعریف میکند:
رضایتمندی شغلی ناشی از ارزیابی شغل بهعنوان امری است که رسیدن و امکان رسیدن به ارزشهای مهم شغلی را فراهم میآورد. فراهم آمدن این ارزشها با ارضای نیازهای اساسی فرد هماهنگ است و به تحقق آن کمک میکند. این نیازها، از دو نوع جداولی به هم وابسته یعنی نیازهای بدنی و فیزیکی و نیازهای روانی (بهویژه نیاز به رشد) میباشند. د اساساً با توجه به ماهیت خودکار امکانپذیر است.
۲ـ۱ـ۵ـ ریشه و سرچشمه رضایت شغلی چیست؟
هنگامیکه کارکنان به سازمانی میپیوندند، مجموعهای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجارب گذشته را که رویهم انتظارات شغلی را پدید میآورند، با خود همراه میآورند. رضایت شغلی نشاندهنده انطباق توقعات و یا انتظارات شغلی انسان با پاداشهایی است که کار فراهم میآورد؛ بنابراین این پدیده به نظریه برابری، پیمان روانشناختی و انگیزش، سخت بستگی دارد.
رضایت شغلی نوعاً به نگرشهای یک کارمند اشاره دارد. برای نمونه یک مدیر میتواند به این نتیجه برسد که «کارمند A» از پیشرفت شغلی تازهاش بسیار خشنود مینماید. خشنودی شغلی میتواند به تراز کلی نگرشهای درونی یک گروه نیز بازگردد، چنانکه در این گفته آشکار است: «خشنودی شغلی در این بخش یک پدیده همیشه بالاست» علاوه بر این، روحیه اغلب به نگرشهای گروهی بازمیگردد. رضایت شغلی ابعاد بسیار دارد و میتواند نمایانگر نگرشی کلی باشد یا تنها به قسمتهایی از شغل انسان بازگردد. برای نمونه، گرچه خشنودی شغلی کلی (کارمند) میتواند زیاد باشد و او را دلبسته به پیشرفت شغلی نشان دهد، ولی او را از برنامه مرخصیاش ناخشنود مینمایاند. رضایت شغلی به شکل یک مجموعهای از احساسها، ماهیتی پویا دارد. فلذا مدیران نمیتوانند ارضاعی را که اکنون رضایت را فراهم میآورد برپا دارند و آنگاه سالیانی چند از آن غافل بمانند. رضایت شغلی به همان شتابی که پدید میآید از میان میرود شاید هم زودتر، بنابراین نیاز به توجه مداوم دارد. رضایت شغلی بخشی از رضایت از زندگی است. طبیعت پیرامون محیط کار انسان بر احساسهای انسان در کار اثر دارد. بر همین منوال، چون شغل یک بخش عمده از زندگی است، پس رضایت شغلی بر رضایت کلی انسان از زندگی نفوذ دارد. درنتیجه مدیران باید نهتنها به بررسی پیرامون نزدیک شغل بپردازند و بر آن نظارت کنند، بلکه از توجه به نگرشهای کارکنان خود به دیگر بخشهای زندگی غافل نباشند (دیوس، ۱۳۷۵). اولین تحقیقات در مورد رضایت شغلی به مطالعات اولیه پیش از جنگ اول جهانی که بهطور فعال از انگلستان، اروپا و آمریکا دنبال گردید برمیگردد. رضایت شغلی نافذترین پژوهشها در باب رضایت شغلی، پژوهشهای مایو و لوت لیس برگر و دیکسون[۳۶] بود.
از کارهای تحقیقاتی دیگر، تحقیقات اسمیت[۳۷] (۱۹۷۴) ویس دیویس و لاف گویست[۳۸] و تحقیقات لاک و گرانبرگ[۳۹] (۱۹۷۹) را میتوان نام برد.
۲ـ۱ـ۶ـ اهمیت رضایت شغلی برای مدیران
رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است. رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی میگردد. رضایت شغلی بالا دلخواه مدیریت است، زیرا این پدیده با آثار مثبتی که خواست مدیران است همراه میباشد. رضایت شغلی بالا نشاندهنده سازمانی است که بهخوبی اداره میشود و بهطور اساسی نتیجهای است که از مدیریت رفتاری کارآمد سرچشمه میگیرد.
رضایت شغلی یک معیار اندازهگیری فراگرد پدیدآورنده فضای انسانی حمایتی در هر سازمان است گذشته از آرزوها بکار بستن «دستور زرین» برپاداشتن سازمان یا جامعهای بهتر پاسخ پرسشهای زیر ضرورت توجه مدیران به رضایت شغلی را بیان میدارد:
۱ـ آیا شمار درخور ملاحظهای از کارکنان ناخشنودند؟
۲ـ آیا ناخشنودی شغلی به رفتار زیانبار میانجامد؟
۳ـ آیا این رفتار برای سازمان گران تمام میشود؟
علاوه بر این:
۴ـ مدارک زیادی در دست است که افراد ناراضی سازمان را ترک میکنند.
۵ـ ثابت شده است که کارکنان راضی از سلامت بهتری برخوردارند و بیشتر عمر میکنند.
۶ـ رضایت شغلی از کار پدیدهای است که از مرز سازمان و شرکت فراتر میرود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان مشاهده میشود (دیویس، ۱۳۷۵).
۲ـ۱ـ۷ـ اندازهگیری رضایت شغلی
ارزیابی عکسالعملها در کار:
همانگونه که میدانید افراد، نگرشهای خودشان را برای هرکسی که میبینند بازگو نمیکنند، آنان عموماً نظرات خودشان را در مورد مسائل سیاسی، مذهبی و جنسی بروز نمیدهند. نگرشهای آنها و نظراتشان در مورد کارشان نیز از این قانون مستثنا نیست درواقع غالب اشخاص این نگرشها و نظرات را برای دوستان نزدیک و اقوام بیان میکنند نه برای مدیر و کارمندان عالیرتبه، به همین دلیل ارزیابی رضایت شغلی غالباً پیچیدهتر از آن است که تصور میشود. هرچند خوشبختانه فنهای متعددی برای ارزیابی این جنبه مهم از محیط کاری وجود دارد.
در این میان مفیدترین آنها عبارتاند از:
۱ـ روشهای غیرمستقیم که بر پایه عملکرد کارمند استوار است
۲ـ جلسات دست جمعی یا جلسات رفع مشکل
۳ـ سنجشهای سیستماتیک رضایت شغلی.
روشهای غیرمستقیم:
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |